در خانه به يكديگر آفرين بگوئيد؛
تقصير پذير باشيد؛ مخصوصاً به آقايان محترم كه زير بار نميروند بگويم. تقاضا دارم
كه اگر يك وقت عصباني شديد، كه نبايد بشويد، اگر بد گفتي كه نبايد بگوئي، وقتي غضب
برطرف شد فوراً عذرخواهي كن؛ فوراً تقصير را به گردن بگير؛ زير بار برو. اين زير
بار رفتن يك خودسازي است. خانه بايد براي ما مكتب ابشد. بهترين مكتبها، بهترين
كتابهاي اخلاقي، بهترين معلمهاي اخلاق براي زن و مرد، مخصوصاً براي خانمها،
خانه است. اگر خداي ناكرده آقا بدي كرد و زير بار نرفت عذر خواهي كند. تقاضا دارم
از خانمها فوراً عذرخواهي كنيد؛ قهر نكنيد؛ فخر نداشته باشيد؛ اخم نكنيد؛ بينشاط
نباشيد. قهر از جهنميهاست نه بهشتيها بينشاطي و ترشروئي و اخم كردن از اهل جهنم
است. و اگر ميخواهي بهشتي باشي خانهات بايد با نشاط باشد. اگر يكي از زن و شوهر
زير بار نرفت و عذرخواهي نكرد تو تقصير را به گردن بگير و عذرخواهي كن. نگو تقصير
توست بگو تقصير من است. بالأخره در نزاعها هم همين طور است كه اگر يك طرف كوتاه
بيايد نزاع تمام ميشود. اگر ميبيني نزاع تمام نميشود براي اين است كه كوتاه نميآئيم؛
يا هردو يا يك نفر و اگر بهشت ميخواهي كوتاه بيا. اگر نشاط و آن تختهاي زبرجد و
در مقابل يكديگر نشستن و بالأخره آن نعمتهاي عجيب بهشتي را ميخواهي كوتاه بيا.
اگر اختلافي آمد فوراً اين اختلاف را رفع كن. مواظب باش اين اختلاف در خانه نماند.
حتي يك ساعت در خانه نماند. مرد بايد مردانگي داشته باشد. زن بايد خانم باشد. و
قرآن ميگويد: زن وقتي خانم است كه در مقابل شوهر ولو شوهر تقصيركار، متواضع باشد
قرآن ميگويد زن شايسته اين است:
«فالصالحات قانتات حافظات للغيب بما حفظ الله»[1]
زن شايسته دو صفت دارد: يكي
متواضع است در مقابل شوهر ولو شوهر تقصير داشته باشد و ديگر اينكه عفت دارد چه در
خلوت چه در جلوت چه در مقابل شوهر چه در غياب او. بدحجاب نيست ولو پيش خويشان
شوهرش، پيش نامحرم، ولو پيش برادر شوهرش، عفت دارد. و همان جا هم كه شوهرش نيست
بدحجاب نيست. در خانه و مدرسه هم بدحجاب نيست. به اين ميگويند زن شايسته.
مرادم آن جمله اول بود كه قرآن
شريف ميگويد: خانم شايسته آن است كه كوتاه بيايد، زير بار برود اگر يك اختلافي
آمد. بعضي اوقات ميآيد. اختلاف در خانه يك امر طبيعي است. بعضي اوقات ميآيد. مرد
ميخواهد، خانم ميخواهد كه در خانهاش اصلاً اختلاف نباشد. اما آن كه قرآن ميگويد
اين است كه اگر اختلاف آمد هر دو يا يك نفرتان مخصوصاً خانم كوتاه بيايد؛ زير بار
برود؛ ساكت شود تا آتش اختلاف خاموش شود. اين دامن زدن به آتش، بنزين ريختن روي
آتش و در حقيقت برافروختن آتش جهنم است.
«يا ايها الذين امنوا قوا انفسكم و اهليكم نارا
وقودها الناس و الحجارة»[2]
اي كساني كه ايمان داريد بترسيد
از آتش جهنم؛ خود را از آتش جهنم نجات بدهيد آن آتشي كه آتش گيرهاش خود شما صفات
رذيلهاي است كه در دل شماست.
قرآن شريف ميفرمايد: در خانه
اختلاف نداشته باشيد. زيرا ابهت و شخصيت شما را ميبرد. و اگر خداي ناكرده زن در
مقابل شوهر و شوهر در مقابل زن رويشان به هم باز شد ديگر ابهت و شخصيت پيش يكديگر
ندارند. و بدا به حال آن مردي كه در خانه ابهت و شخصيت نداشته باشد. بدا به حال آن
خانمي كه حكومت بر دل شوهر نداشته باشد. بدا به حال آن خانهاي كه در آن نشاط
نباشد. مادر دل مرده كه نميتواند يك دختر با نشاط، يك پسر با نشاط تحويل جامعه
بدهد. مرد دلمرده و بينشاط كه نميتواند براي دنيا، براي آخرت، براي ديگران فعال
باشد. به قول مردم دستِ شكسته به كار ميرود اما دل شكسته، دل بينشاط به كار نميرود.
موسيبن جعفر (عليهالسلام) در
يك روايتي ميفرمايد:
«اياك والضجر والكسل فإنهما يمنعان حظك من الدنيا
و الاخرة»[3]
ميفرمايد:
مواظب باش كسل نباشي، فعال باش، مواظب باش تنبل نباشي.خانم در خانه مواظب باشذ
تنبل نباشد. مرد مواظب باشد تنبلي بر او حكمفرما نشود. مواظب باشيد بينشاط
نباشيد. زيرا آن كه كسالت دارد، آن كه بينشاط است نه خير دنيا دارد و نه از خير
آخرت بهرهمند است. معلوم است زن دلمرده نه ميتواند شوهر داري كند و نه ميتواند
بچهداري كند و نه خانهداري. و معلوم است مرد دلمرده عضو زائد جامعه است. قرآن
ميفرمايد:
«ولاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم»[4]
اختلاف باعث ميشود كه بوي شما
ميرود. بوي شما ميرود يعني چه؟ مسلمان ابهت و شخصيت دارد. يك ميليارد مسلمان اگر
با هم متحد بودند آمريكا و شوروي و همهي دنيا از شخصيت آن يك ميليارد مسلمان
خوابشان نميبرد؛ چه رسد به فكر اين كه به فكر اين باشند آنها را استثمار و نوكر
خود كنند. مردي كه زبانش ركيك باشد خيال نكند كه ضرر به خانمش ميزند. نه. اول ضرر
به خودش ميزند. براي اين كه آن كس كه زبانش ركيك است اول كاري كه ميكند ضرر به
شخصيت خودش ميزند؛ شخصيت خودش را لكه دار ميكند؛ خيال نكند خانم اگر پرخاشگر شد
دلش خنك شده است؛ براي اينكه به شوهرش بد گفته. نه. اول ضرري كه خانم برده است اين
است كه محبتش از دل شوهر ميرود. و زني كه حكومت بردل شوهر نداشته باشد شوهري كه
شخصيت در خانه نداشته باشد بدا به حال اين زن و شوهر. من تقاضا دارم از اهل مجلس
از شنوندگان عزيز راديو كه اين آيه شريفه هميشه در نظر آنان باشد.
قرآن ميفرمايد:
يكي از نعمتهاي بزرگ براي بندگان الفت است؛ محبت است. لذا منت ميگذارد بر سر
مسلمانها و ميفرمايد:
«واعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرقوا واذكروا
نعمتالله عليكم اذ كنتم اعداءً فألف بين قلوبكم فأصبحتم بنعمته اخواناً و كنتم
علي شفا حفرة من النار فأنقذكم منها كذلك يبين الله لكم آياته لعلكم تهتدون»[5]
يك كسي كه از بالا افتاده بود و
مرده بود را به خواب ديدند و از احوالش پرسيدند. گفت: همين مقدار به شما بگويم نه
نكيري است نه منكري نه فشار قبري. من از آن بالا كه افتادم صاف رفتم وسط جهنم.
آقا! خانم! دنيا ميگذرد. اما دو
چيز نميگذرد: يكي فداكاري و گذشت و ايثار. اين ايثار و گذشت و فداكاري يك صفاتي
است كه انسان را به اندازهاي نوراني ميكند كه وقتي وارد صف محشر ميشود مثل ماه
ميدرخشد. و به اندازهاي درخشندگي دارد كه صف محشر را به خود جذب ميكند. و ديگري
هم نعمتهاي بهشتي و عذابهاي دردناك جهنم است. و الا دنيا ميگذرد.
به اندازهاي اختلاف در ميان ما
زياد شده است كه متجدد از متقدم بدتر، باسواد از بيسواد بدتر، بازاري از كارمند
بدتر، كارمند از بازاري بدتر. ميبينيم اقا دكتر است و بالاترين تخصص را دارد،
تخصصها دارد، اخلاقش هم توي جامعه خوب است اما وقتي دل خانمش را باز كني ميبيني
يك دريا خون از دست اين آقاي باسواد است. ميبيني خانم روشنفكر است، متمدن است،
فرهنگش بالا است، با زنها بسيار سازگار است اما وقتي دل شوهرش را باز كني يك ديوي
دچار اين مرد شده است. از مثالهاي جامعه نگذريد روانشناسها ميگويند: مثالهاي
جامعه آئينهي فكر جامعه است. راستي اين جور است. يك مثال عوامانهاي نقل ميكنم.
ميگويند: يك آقائي روي منبر ميگفت
كه آن كسي كه از دست زنش راضي نيسن بلند شود بايستد. همه بلند شدند جز يك نفر. اين
خيلي خوشحال شد. گفت: الحمدلله توي جلسه پيدا كرديم كسي كه از دست زنش راضي است.
يك وقت داد اين مرد بلند شد و گفت كه آقا! نه. خانم زده پايم را شكسته نميتوانم
بلند شوم! وضع فعلي ما اين گونه است! يك نفر پيدا نميشود كه از ناحيه همسرش صد در
صد راضي باشد. يك خانم پيدا نميشود كه صد در صد از ناحيه شوهرش راضي باشد.
در روايات داريم اگر بين دو
مسلمان اختلاف شد بين يك زن و شوهر اختلاف شد واجب است، لازم است همان روز اول
آشتي كنند. و رسم اين است كه از بزرگتر عذرخواهي كند. يعني خانم عذر خواهي كند
ولو آقا تقصير داشته باشد. بعد روايت ميفرمايد: اگر روز اول نرفتند روز دوم. اگر
كوچكتر رفت كه رفت و الا بزرگتر برود و با هم آشتي كنند. ديگر كينه با هم نداشته
باشند و لو العياذبالله اشتباه بزرگي كردند و زخم زبان زدند اما ديگر كينه نداشته
باشند. صاف، با حقيقت و با گذشت باشند. فراموش كنند آنچه گذشته است و اگر روز دوم
نرفتند روز سوم حتماً واجب است اين كار را بكنند. اگر روز سوم با هم آشتي نكردند
كينه يكديگر در دلشان است، در اين روايت كه بيش از دهتاي آن را مرحوم كليني نقل
ميكند و علامه مجلسي رضواناللهعليه بيش از سي روايت نقل ميكند، ائمه طاهرين
فرمودند اين دو از ربقهي اسلام بيرون ميروند. اگر ما به فكر دنيايمان
نيستيم به فكر اولادمان نيستيم لااقل به
فكر اين روايتها باشيم. به فكر اسلاممان باشيم. اين اختلافها كنار برود. چرا اين
قدر با هم اختلاف داريم؟ آقا! اگر از نظر مادي برايت سخت است خانم بيچاره در منزل
چي؟ خانم! اگر شوهر نميتواند آن جور كه تو ميخواهي برسد اختلاف چرا؟ پرخاشگري
چرا؟ خودت را به جاي او بگذار ببين ميتواند اين طلا را بگيرد يا نه؟ ميتواند اين
لباس را بگيرد يا نه؟ اگر نميتواند چرا بينشاطي؟ چرا قهري؟ چرا پرخاشگري ميكني؟
چرا داد ميزني؟ شما را به خدا قسم وقتي ميخواهيد به دختر جهازيه بدهيد بنشينيد
با هم مشورت كنيد، فكر كنيد، با تسلط بر اعصاب بگوئيد كه بايد چه كرد. نه اينكه او
به او پرخاشگري كند و بالاخره يك جهازيهاي به زور درست بشود كه مبارك نيست.
پي نوشت
ها:
[1]. سوره
نساء آيه 34 ترجمه: پس زنان شايسته، مطيع(شوهران بوده) و در غيبت آنان حافظ
حقوقشان ميباشند و آنچه را خدا به حفظ آن امر فرموده نگهدارند.
[2]. سوره تحريم آيه 6 ترجمه: اي
كساني كه ايمان آوردهايد(در طاعت من بكوشيد و) خود را با خانوادهي خويش از آتش
دوزخ نگاه داريد چنان آتشي كه مردم(دل سخت و كافر) و سنگ خارا هيزم آن است.
[3]. بحارج78 ص321 ترجمه: پرهيز باد
تو را از بيقراري و تنبلي كه مانع بهرهوري تو از دنيا و آخرت ميشوند.
[4]. سوره انفال آيه 46 ترجمه: با هم
اختلاف و نزاع نكنيد كه(در آن صورت) بد دلي و ترس در شما رخنه كرده و آبرويتان ميرود.
[5]. سوره آلعمران آيه 103 ترجمه: و
جملگي به رشتهي(دين) خدا چنگ زده به راههاي متفرق(مدعيان دين ساز) نرويد. و به
ياد آوريد اين نعمت بزرگ خدا را كه شما با هم دشمن بوديد خدا در دلهاي شما الفت و
مهرباني انداخت و همه به لطف خدا برادر ديني يكديگر شديد. در صورتي كه در پرتگاه
آتش بوديد. خدا شما را نجات داد. باري(بدين مرتبه وضوح و بدين پايه كمال) خداوند
اياتش را براي راهنمائي شما بيان ميكند باشد كه هدايت شويد.